در پویشِ هایکو کتابِ غدیر که با مشارکت

 بَرایا(فروشگاه اینترنتی کتاب) و نویسنده‌ی جوان: فائضه غفار حدادی

برگزار شد، شرکت کردم، یکی از برندگان شدم و جایزه‌ام: کتابِ “شصت".

کتابی که روایتِ مادرانه‌ی “مرضیه اعتمادی” است از تلاش‌های خود و پدرِ زینب برای نگه‌داشتن زینبی که دو ماه زودتر بدنیا آمده بود ولی سرنوشت‌ش متفاوت‌تر از بسیاری نوزادان نارس بود و همه‌ی دکترها قطع امید کرده بودند.

هرچند در سراسر این کتاب، شاهد مادری هستیم که به فرزندش عشق می‌ورزد و از او مراقبت می‌کند.

ولی برای من سخت بود و گاه درد آور و این سنگینی نه بخاطر واژگان سخت و ثقیل بلکه بخاطر سرنوشت نویسنده‌ی کتاب.

کتاب کم حجم است ولی بخاطر این سنگینی، خوانش‌ش برایم چند ماه زمان بُرد.

‌‌

✍? برشی از کتاب

 « زندگی قرار نیست همیشه خوب و بی‌دردسر باشد اما ما قرار است همیشه خوب زندگی کنیم … 

نمی‌دانستم صبر آدمیزاد انتها ندارد. به وسعت رنج، صبرت زیاد می‌شود. آدمیزاد به اندازه رنج‌هایش کش می‌آید . این را زینب به من یاد داد .

على گفت: باید حواسمون باشه رمز موفقیتمون توی این امتحان سه چیزه : 

«شکر»، «صبر»، «تلاش».

 شکر خدا توی سخت‌ترین لحظه‌ها . 

صبر به هر چی که خدا برامون خواست

 و تلاش برای نجات زينبمون. 

اصلا بیا اسم رمز بگذاریم برای خودمون. تا خسته شدیم و شکایت کردیم ، به هم بگیم شصت ! »

موضوعات: تصاوير, معرفي كتاب  لینک ثابت