خوشحال بودم که آخر هفته‌ایی۳ روز تعطیلی پشت سر هم داریم و برای هر روزش برنامه ریخته بودم.

سه‌شنبه شب چون مهمان داشتیم، کمی دیر خوابیدم.

در خواب عمیق و شیرین بودم که یک‌لحظه صدای تکان‌های شدید زمین را شنیدم با لرزش‌های شدیدتر که قطع هم نمی‌شد، از بس شوکه بودم؛ توان تکان خوردن را نداشتم فقط صدای برادرم را می‌شنیدم که می‌گفت نترسید، پناه بگیرید.

در همان ثانیه‌های کم، با خود گفتم چه پناه گرفتنی، مُردیم دیگر.

حس کردم قیامت شده. صداها و لرزه‌ها بقدری ترسناک بود که منتظر ریزش آوار روی سرم بود.

قدرت فکر کردن و تمرکز را از دست داده بودم حتی نمی‌توانستم تشخیص بدهم کدام برادرم هست که صدا می‌زند: ” آرام باش.”

دوست نداشتم از وسایلی که شبانه‌روز در کنارم هستند تکان بخورم.

نتوانستم حتی گوشیم را هم بردارم، فقط دویدم به سمت پایین و زیر پله‌ها.

بعدتر که به خودم آمدم و آرام شدم، دیدم ساعت وقوع زلزله، ۳:۵۱ بامداد روز چهارشنبه ۱۳ مهر ماه هست و بزرگی زمین‌لرزه ۵.۴ ریشتر در عمق ۱۱ کیلومتری زمین.

از آن زمین‌لرزه‌ی اول تا همین الان، بیشتر از ۱۰۰ پس‌لرزه‌ی زیر ۳ ریشتری و چند ده زلزله‌ی بالای ۳ ریشتری آمده است.

بعد از آن زمین لرزه‌ی اول، از صبح چهارشنبه تا جمعه، حس‌گرهایم را از دست داده بودم و دیگر متوجه لرزش‌ها نبودم ولی از شنبه دوباره حس‌گرهایم برگشت و از یکشنبه شب بدتر شده و حتی اگر لرزشی هم نباشد، احساس آمدن زلزله را دارم.


خدا را شکر سالم هستیم.

اکثر خونه‌ها در شهر تَرَک برداشته‌اند، روستاها تخریب شده‌اند. بعضی‌هایش تخریب صد در صدی.

فوتی گزارش نشده ولی بیشتر از هزار نفر مصدوم شده‌اند.

کلاس‌های مدارس تا یک هفته، مجازی برگزار می‌شود.

ماندن در خانه سخت است.
بیرون ماندن هم بخاطر سردی هوا، سخت‌تر.

دعا کنید دوستان، خدا رحم کند و بخیر بگذرد.

موضوعات: خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ [عضو] 
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
5 stars

سلام چقدر سخته واقعا نگرانی رو درک می‌کن. ان شالله که در پناه خداباشید

1401/07/19 @ 19:50
پاسخ از: ترنم [عضو] 

سلام…
متشکرم، ان‌شاءالله همیشه سلامت باشید

1401/07/20 @ 00:23


فرم در حال بارگذاری ...