قرعهکشی وام | ... |
چهارشنبه بود و بخاطر اتفاقات در محل کار، ابتدا بسیار ناراحت شدم به حدی که سردردی نیم ساعته گرفته بودم و سپس به سببِ خبر غیرمنتظره و شادی که از طرف خانواده شنیدم، حالم دگرگون و شاد شد.
وقتِ کاری تمام شد و شیفت بعدی آمد. در حال خارج شدن بودم ولی به اصرارهمکاران نشستم و چون قرار بود وام ماهانه قرعه کشی شود، منتظر همکار دیگر بودیم که بعد از۲ساعت معطلی و بالاخره نرسیدن ایشان و بخاطر اصرار سایرین، تدارک قرعه کشی وام آماده شد.
و بخاطر اصرار مدیر، برخلاف میل باطنی، قرعه فال بنام من افتاد که کار قرعهکشی، را انجام بدهم.
برای اطمینان حاضرین، برگهها را چندین و چند بار هم زدیم. و بالاخره قرعهای برداشته و بعد از صلوات حاضرین، بازش کردم و با باز شدنش، با تعجب چند متر عقب تر پریدم.
و با حالتی آمیخته از خوشحالی و تعجب، اسم خودم را قرائت کردم.
عکس العملها مختلف و جالب بود.
چند نفری خوشحال شدند و دست زدند، عدهای سر تکان دادند و چند نفری به سختی، ناراحتی خود را پنهان کرده بودند.
خیلی هیجان انگیز بود و عدهای تا آخر، به قرعه کشی جو داده و جلسه را شاد نگه داشتند.
سه کاغذ مانده بود و به همکاری که از همه کس و همه جا شاکی بود و به هیچ چیز راضی نمی شد و در حال نق زدن بود، گفتم هر کدام را تمایل دارید آن را بردارم، کاغذی پیشنهاد داد ولی اسم خودش نبود و آخرین نفر اسم او از گردونه خارج شد.
بالاخره قرعه کشی با تمام حواشی و هیجانات، به پایان رسید و با این قرعه کشی؛ بمعنای واقعی کلمه، توکل و سپردن امور به خدا را لمس کردم.
[پنجشنبه 1398-08-16] [ 07:28:00 ق.ظ ]
|