جونم براتون بگه:
یکم آروم تر..چرا سر و صدا میکنید..فضای جلسه رو بهم نزنید.
گوش بدید..
براتون حرف دارم..
اصلا میخوام یه قصه بگم واستون.
قصه ی این که، بانو شاه پرک ما چطوری مُلا شد.

خُب.. بریم سر اصل مطلب..
این شاه پرک ما، پیش دانشگاهی میخوند اونم رشته ریاضی. :)
اصلا هم رابطه ی خوبی با درسای علوم انسانی نداشت.

یه چیزی بگم بخندید: سر این جور کلاسا خوابش میگرفت.

القصه این شاه پرک ما دوتا از داداشاش طلبه بودن.:)

یکی از این داداشا، هی به این شاه پرک میگفت: تو هم بیا طلبه شو.
شاه پرک هم با نگاه عاقل اندر سفیهی و یکمی هم غضبناک، برادر محترمش رو برانداز میکرد.:(

بالاخره روزگار گذشت، دفترچه حوزه اومد.
این داداشِ پیگیر، سَر خود رفته بود دفترچه گرفته بود واسه شاه پرک، خودشم اسم خواهر شاه پرکشو نوشته بود.:(

هر چند این شاه پرک ما با این برادر محترم، در بحث بود و نیمچه جنگ میکرد باهاش، اما بالاخره راضی شد جمعه ای که فرداش امتحان دیفرانسیل داشت، بره امتحان ورودی حوزه رو بده. :(

چند ماه گذشت و از حوزه زنگ زدن که ای شاه پرک تو کجا بودی تا حالا؟
بی صبرانه انتظارتو میکشیم برا مصاحبه.

اهل خانه شاد بودن از قبولی، ولی شاه پرک میگفت:‌مگه انتظار داشتید قبول نشم :(
خلاصه روزی تعیین شد تا شاه پرک بره واسه مصاحبه.اونم ساعت9صبح یه روز گرم تابستونی.
از اون طرف ساعت8ونیم شاه پرک باس امتحان رانندگی میداد، پس فرصت مناسبی بود تا وقت رو بهونه کنه و نرسه برا مصاحبه :))

دوباره برادر محترمِ پیگیرش وارد عمل شد و قول داد، همین که امتحان اول داده شد، شاه پرک ما رو، سه سوته برسونتش دم در حوزه.

هنوز باز منتظرید شاه پرک خوابی چیزی ببینه، نه خواهرِ من خبری از این چیزا نیست.

بالاخره روز موعد میرسه و شاه پرک قصه ی ما قدم چندم رو با پیگیری های برادر محترمش می پیماید و رهسپار اتاق مصاحبه میگردد.

توی اتاق هم، سه تا خانم محترمِ مهربون نشستن. هی ازش سوال میکنن. اینم بی پروا جواب میده 

و بعدش از اتاق خارج میشه.
هنوز باز خبری از خواب نیست.
منتظر نباشید.
هیچی دیگه چند روز بعد میگن قبول شدی بیا سر درس و مشقات.

نکنه شما هم خوشحال شدید، مگه انتظار داشتید شاه پرک قبول نشه :(

همین دیگه، بدون هیچ اتفاق خاصی شاه پرک قصه ی ما، مُلا شد.

اما فاصله ی زیادی تا آدم شدن داره.
………

پ.ن1:این احتمال داده میشه که خواب معروف رو برادر شاه پرک دیده باشه. ولی هنوز باز در هاله ای از ابهامه چون شاه پرک وقت نکرده ازش بپرسه، احتمال هم میده اگه بپرسه، برادره یادش نباشه یا نخواد بگه…

پ.ن2: چند وقت بعد، شاه پرک بانو میفهمه، اون سه تا خانوم، مدیر و معاونای حوزه بودن و بخاطر حرفاش (منتظرید بگم خجالت میکشید؟ نخیرمممم)فقط یکمی یه نیمچه تعجب میکنه که ای وای من این حرفا رو گفته بودم جلوی بزرگان.

پ.ن3:رد پاهای برادر محترم شاه پرک، برا سطح3 هم مشاهده شده.

والسلامممممممممم، ختم جلسه.
صدای دست و جیغ (استغفرالله، صدای صلوات) حضار، فضای جلسه رو معنوی میکند.

موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(7)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
7 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: زینب السادات حسینی [بازدید کننده]
زینب السادات حسینی

سلام
خوبی شما دوست گرامی ؟؟
اولا التماس دعا دارم تو این روزهای عزیز
دوما راستش
یه پسری رو تو آپارات دیدم , که واقعا دلش سوخته میخواد با خانومش بره کربلا برای پیاده روی حضرت آقا حسین.
من راستش در حد توانم بهش کمک کردم
شما اگه میتونی بهش کمک کن
لینک این پسر :
https://www.aparat.com/arbaeein_98/live

التماس دعا

1398/07/04 @ 23:41
نظر از:  
5 stars

فرارسیدن ایام محرم تسلیت باد
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/06/10 @ 08:45
نظر از:  
5 stars
1398/06/05 @ 08:50
نظر از: ... [عضو] 
...
5 stars

همون موقع هم گفتم تو ملا بشو نیستی چون خواب ندیدی:)))))))

1398/06/04 @ 19:21
پاسخ از: ترنم [عضو] 

آره، از اون ملاهای قدیمی نشدم ولی یکم از این جدیدی ها شدم…؛)
قسمت هایی از متن که مربوط به خوابه، فقط مخصوص توست:)))))

1398/06/04 @ 20:17
پاسخ از: ... [عضو] 
...
5 stars

تو هم؟!!!!!!
اسم جدید
سونامی در راهه عایا؟:))))

1398/06/04 @ 23:50
پاسخ از: ترنم [عضو] 

چی؟
اسم جدید؟

1398/06/05 @ 00:08
نظر از: Mim.Es [عضو] 
5 stars

امانذتز دست تو شاه‌پرک
دیت جیغ هوراااااا شاه‌پرک ملا شد :))

1398/06/04 @ 17:31
پاسخ از: ترنم [عضو] 

متشکرم:))

1398/06/04 @ 18:30
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام
مطلب شما در قسمت مطالب منتخب درج گردید.
موفق باشید

1398/06/04 @ 16:56
پاسخ از: ترنم [عضو] 

با سلام.. متشکرم.

1398/06/04 @ 18:29
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

به به سلام دوست شاه پرکم.
اینجا بوی خوش آشنایی میاد.
مطلبت رو خوندم با اینکه قبلا خونده بودم ولی جالب بود برام.
الهی همیشه موفق باشی و در حال پرواز به اوج موفقیت ها مثل یک شاه پرک:)

1398/06/04 @ 12:10
پاسخ از: ترنم [عضو] 

سلاممممم…ممنونم..لطف کردیدددد…

1398/06/04 @ 13:03


فرم در حال بارگذاری ...