|
شاه پرک
|
|
|
 |
نيمه ي ذي الحجه آخرين ماهِ سال212هجري قمري، در صريا1مولودي متولد مي گردد كه پدرش ابن رضا؛ جواد الائمه عليه السلام و مادرش سمانه، بانوي فضيلت و تقواست.
ابوالحسن ثالث2 در هشت سالگي، هادي امت مي گردد. ايشان معاصر با5خليفه ي عباسي بودند.
همراه فرزندشان، با لقب عکسریین از آنها نام برده می شوند، چرا كه از 31 سالگي در سامرا كه اردوگاه نظامي(عسكر)بود، زنداني بودند.
مناظره هاي علمي3 ، پاسخگويي به شبهات اعتقادي و تربيت شاگردان برجسته نظير:عبدالعظيم حسني، فضل بن شاذن، ايوب بن نوح و… از نمونه هاي ميراث داري ايشان براي علمِ پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) است.
اخلاق و سيره عملي ايشان همچون پدران بزرگوارشان به حدي است كه حتي دشمنان را هم به تحسین و تمجید واداشته است.
با معبود چنان انسي داشت كه در شرح حالش او را عابد وارسته و زاهد خوانده اند.
بگونه اي كانون سخاوت و كرم بود كه ابن شهر آشوب؛ آن را معجزه اي مي داند كه فقط از عهده ي پادشاهان ساخته است و مي گويد اين مقدار انفاق را از كسي نشنيده ام.
رسيدگي به مشكلات و گرفتاري هاي مردم، بزرگداشت دانشمندان، سخت كوشي در زندگي4 ، از ديگر خصوصيات سيره عملي پيشواي دهم شيعيان است كه براي هر كدام نمونه هاي فراواني در تاريخ ذكر شده است.
دشمنان اهل بيت به زنداني بودن ايشان راضي نبوده و با وجود مراقبت و كنترل شديد، تاب و تحملِ شخصيت الهي و موقعيت اجتماعي اين امام همام، مبارزه منفي ايشان با دستگاه خلفا و عدم پذيرش كمترين سازشي با ستمگران، را نداشتند و ايشان را مسموم مي كنند و در سامرا، در خانه ي خود به خاک می سپارند.
—————————-
1. شهري نزديك مدينه
2. مطلق ابوالحسن به امام علي(عليه السلام)اطلاق مي گردد. ابوالحسن اول: امام موسي كاظم (عليه السلام)/ابوالحسن ثاني:امام رضا(عليه السلام)
3. مناظره و مبارزه علمي با اشاعره، معتزله، غُلات(غُلو كنندگان).
4. با اينكه درآمدهاي اسلامي به دست ايشان مي رسيد ولي از حاصل دسترنج خود بهره مي گرفت.
موضوعات: مناسبت ها, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[جمعه 1398-05-25] [ 09:24:00 ق.ظ ]
|
|
 |
با تعريف هايي كه از فيلم شده بود، خيلي مشتاق تماشايش بودم. هرچند در اين اواخر به حدي نقد خوانده بودم كه كم مانده بود عطاي ديدنش را به لقايش ببخشم. اما بالاخره فيلم#شبي_كه_ماه_كامل_شد را در#سينما_شمس_خوي تماشا كردم. فيلمي كه با تماشايش متوجه گذشت زمان نبودم و بعد از اتمام، فهميدم بيش از 2ساعت است كه به نظاره نشسته ام.
بعنوان يك بيننده عادي، نظرم رو بازگو مي كنم.
در فيلم، سير تبديل يك مرد عاشق پيشه به يك فرد جاني، قابل تشخيص است.
سير ابتدايي فيلم، آرام بود و كند و تا آخر، هر آن منتظر عمليات فوق انتحاري بودم و انتظار صحنه هاي خشونت بارتر را داشتم البته با توجه به فيلم هايي كه قبلا ديده بودم و تصويري كه از اين فيلم در ذهنم ساخته بودم. هرچند دوست عزيزي كه همراهم بود، در چند صحنه دستانش را سپر چشمانش كرده بود كه خاطرش آزرده نگردد و من وظيفه توضيح دادن دادنش را با كمال ميل انجام مي دادم.
در نهايت، فيلمي كه ابتدايش يك عاشقانه ي آرام بود، با يك تراژدي تلخ، خاتمه مي يابد.
چند ساعتی است،به ميزان قسي القلب بودن برخي آدميان، فكر مي كنم….
پ.ن1: خرابي گوشي موبايلم و در دسترس نبودنش، سبب گردید، عكسي گرفته نشود و بخاطر اينكه متن بدون عكس را دوست ندارم، عكسي از صندلي هاي رزرو شده مي گذارم.(هرچند صندلي هايمان كمي متفاوتر شد.)
پ.ن2:متشكرم از دوست عزيزم كه دعوت مرا پذيرفت.
موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک, معرفي فيلم
لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-05-23] [ 11:31:00 ب.ظ ]
|
|
با اینکه حدس هایی می زنم اما نمی دانم علت اصلی اش چیست ولی خراب شد… ? چند روزی است که خراب شده و تمام برنامه ریزی های مرا بهم زده است. نه این که فکر کنید معتاد گوشی ام…نه… برنامه ریزی های زیادی را به آن سپرده ام. نه شماره ای حفظ کرده ام، نه رمزی تا در مواقع لزوم استفاده کنم….حالا اگر تعمیر نشود چه؟!…. ? تعمیر کار در جستجوی عیبِ گوشی است برای تعمیر ولی فعلا ناموفق. ? این خرابی باعث شد برای حداقلِ ارتباطات، سراغی بگیرم از گوشی قدیمی، که در کنار محاسنی که دارد..معایبش کم نیست. ? این گوشی قدیمی مرا به یاد گذشته های نه چندان دور می برد…گذشته هایی که فعلا 7روز است در آن متوقف شده ام… ? لیستی از مخاطبان قدیمی، جلویم رژه می روند… با دیدن پیامک های قدیمی، خاطرات جالبی برایم مرور می شوند. حال من مانده ام و گذشته ها… ? و بی خبری از دوستان جدیدی که شماره ای از آن ها نیست… ? مقصرش هم خودم هستم که زیادی غرق در گوشی شده بودم و فشاری بر حافظه ام وارد نکرده بودم… ? سه روز در هفته بصورف تلگرافی، سری به کلاس هایم می زنم آن هم با اینترنت امانتی برادر دهه هشتادی ام. ? از کوثر نت هم دور مانده ام، گاه هشتگ #هایکوکتاب را دنبال می کنم تا ببینم آیا کسی هایکو کتاب های مرا نساخته؟؟ و خوشحالم که آن 10هایکوکتابی که من روز اول ساختم، فعلا به ذهن کسی نرسیده است و امیدوارم که نرسد تا خودم عکس هایش را بگذارم. ? خلاصه دوستان گرامی، غرض عرض ادب و رفع دلتنگی بود ☺ باشد که با دعاهای خیر شما، گوشی صحیح و سالم به دست اینجانب برگردانده شود تا کما فی السابق از خواندن نوشته های من بی نصیب نمانید ? و در ضمن هایکوهای مرا ببینید ? . و تا یادم نرفته، تذکر بدم خدمتتان که، مراقب گوشی هایتان باشید.


موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[شنبه 1398-05-05] [ 11:54:00 ب.ظ ]
|
|
یه روزایی تو زندگی آدم، روزای اوجشه. روزایی که هرچقدر هم به ظاهر زیاد باشه، ولی باز میترسی زود تموم بشه. روزایی که شاید در آنِ واحدش، قدرشو ندونی ولی یه مدت که بگذره، تازه حسرت تک تک ثانیه ها و لحظاتش، تو تَن و بدنت میشینه و میخوایی تکرار بشه. روزایی که کلی تجربه ی جدید، درسِ زندگی ازشون به یادگار می مونه. روزایی که واست رقم خورده تا دوستای ناب پیدا کنی و40 روز خاص رو باهاشون تجربه كني. 40روزی که در جوار حضرت برادر(علیه السلام)، یکی از بهترین دوره ها رو گذروندم. در کنار بهره بردن از اساتید تاپ کشوری در این دوره، 40روز پرمناسبت رو از 30شوال تا10ذی الحجه سپری کردم. این روزها، به یاد پارسال می افتم، و حس مَلَسی رو تجربه میکنم. باشد که حضرت رضا(علیه السلام) دوباره ما را، مهمان خود کند خصوصا در روز تولدشان.





موضوعات: مناسبت ها, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-05-02] [ 03:28:00 ب.ظ ]
|
|
اکثر کتاب هایی که خوانده ام، اول کتاب را خوانده ام و بعد نویسنده را شناخته ام. این بار برعکس شد. با تعریفی که از کتاب شنیده بودم علیرغم اینکه برخی نظرات نویسنده کتاب برایم غیرقابل هضم هست و در مواردی مخالف هستم، اما به خود نهیب زدم، این بار ماقال دیگری از من قال را در نظر بگیرم. هرچند، روزی که کتاب به دستم رسید هم زمان بود با اتفاقات و حواشی دیزی دورهمی، و دوباره میخواستم شروع نکرده پایان بدهم به مطالعه این کتاب. اما با این تفاسیر، کتاب “نخل و نارنج” وحید یامین پور را30خرداد 98 شروع کردم. دو فصل اول مرا دوباره وسوسه به کنار گذاشتن این کتاب می کرد ولی صبوری پیشه کردم و ادامه دادم و اول تیر ماه تمامش کردم. کتابی که روایتگر گوشه هایی از زندگی نامه ی یکی از درخشان ترین ها در علم و تقوا، شیخ مرتضی انصاری(مرجع تقلید و یکی از نوادگان جابربن عبدالله انصاری)، هست. البته روایتی که ملال آور نیست و جذابیت خاصی دارد. در این کتاب، گوشه هایی از سفرها، هجرت ها، سختی های این عالم بزرگ، بگونه ای جالب روایت شده است. پیشنهاد می کنم اگر فراغتی حاصل گردید، حتما مطالعه کتاب را در اولویت قرار دهید.
برش هایی از کتاب: - در هر راندنی کشش و دعوتی نهفته است. - نیت کن. زهد به نیت نیاز دارد. اگر بدون نیت باشد زهد نیست بلکه حسرت داشتن است در نداری. - پرهیز پر پرواز او بود. با خود عهد کرده بود مذاقش را باطعم چیزی که برای زنده ماندنش ضرورتی نداشت، آشنا نکند. با هر چشیدن جدیدی، خواهش جدیدی متولد می شد و در هر خواهش جدیدی، ذلت جدیدی نهفته بود. - فقر، فخر است؛ ولی تا وقتی انتخاب شود و اظهار نشود. وقتی که اظهار شود، هم فقر است و هم ضعف.



کلیدواژه ها: انتخاب, به قلم خودم, تولیدی, جذابيت, حسرت, خواهش, روايت, زهد, سختي, سفر , شاه پرک نوشت, شيخ انصاري, ضعف, فقر, كتاب, مرجع تقليد, مطالعه, معرفي كتاب, نخل و نارنج, نويسنده, نيت, هجرت, وحيد يامين پور, وسوسه موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[یکشنبه 1398-04-16] [ 05:11:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|