زمانی که خردسالی بیش نبودم با شنیدن ِ واژه ی غریب الغربا، با خود کلنجار می رفتم که چرا امام به این مهربانی را غریب می نامند. با این همه زائر، چرا غریب است؟؟!! یک روز دل به دریا زدم و از مادرم پرسیدم و جواب شنیدم چون این آقای مهربان، فرسنگ ها با اجدادشان، فاصله دارند، غریب الغربایند. بعدها متوجه شدم، این یکی از وجوهِ غریب بودن، آقای مهربان است. و می توان گفت: کسی که از اهل و عیال و دردانه اش، دور باشد؛ غریب است. ? کسی که از قبر جدش، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، دور باشد؛ غریب است. ? کسی که امامتش، توسط شیعیان و نمایندگان پدر، انکار شود؛ غریب است. ? کسی که بستگان نزدیکش، فرزندش را اولادش ندانند و نسب شناس بیاورند؛ غریب است. ? کسی که ولایت عهدی بر او تحمیل شود؛ غریب است. ? کسی که کنار قاتلِ پدر خویش، دفن شود؛ غریب است. ? با خود مرور می کنم، ایشان خاندانِ غریب اند. آه که دق کردن از غمِ این همه غربت و تنهایی رواست. خدایا به حقِ غریب الغربا، ما را آنی و کمتر از آنی به حالِ خودمان وامگذار.
کلیدواژه ها:
آقای مهربان,
به قلم خودم,
توليدي,
دریا,
رسول اکرم,
شاه پرک نوشت,
شهادت,
شیعیان,
غریب,
غریب الغربا,
پدر موضوعات: مناسبت ها, شاه پرک نوشت
لینک ثابت