شاه پرک






تعطیلات کرونایی ...

با اینکه اسمش تعطیلات بود اما به اندازه چند ماه از من انرژی بُرد. هر چند روزهای اول، قطره‌چکانی اعلام تعطیلی می‌کردند، ولی وقتی قطعی شد، آسودگی نسبی حاصل شد. دو راه پیش رو بود، یا باید می‌نشستی و انواع فکر و خیال به ذهنت می آمد و سپس استرس و اضطراب یا باید طرحی نو در می انداختی. هرچند تعطیلات بود ولی تعدادی کارهای عقب افتاده انجام شد. خانه تکانی سال نو، با کمکِ تک به تک اعضای خانواده انجام گرفت. کلاس های آنلاین کما فی السابق، در حال برگزاری بود. شب زنده داری ها و بدو بدو ها برای اتمام پایان نامه بخاطر بسته شدن کتابخانه ها بی‌نتیجه ماند. نکات مثبت این تعطیلات، مطالعه‌ی سه کتابِ “حیفا"، “سه دقیقه در قیامت"، “اسم تو مصطفاست". و تماشای مستندِ جذابِ “تنها میانِ طالبان” و انجام یک رنگ‌آمیزی مناسب برای بزرگسالان، بود. هر چند این در خانه ماندن‌ها، طولانی و فرسایشی بود ولی تلنگری بود تا قدر داشته‌هایمان را بیشتر بدانیم، دوز غُر زدن هایمان کمی پایین‌تر بیاید. فرصتی برایمان فراهم کرد تا در کنار خانواده باشیم، بازی‌های دسته جمعی انجام دهیم. و فاصله گرفتن از معنویت و دعاها و توسل‌های جمعی را اندکی جبران نماییم. باشد که با عنایت خداوند، صبر و رعایت دستورالعمل ها، از خود قرنطینگی در بیاییم.

موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت, معرفي فيلم  لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-12-29] [ 05:48:00 ب.ظ ]

سينماگردي با دوست ::)) ...
سينماگردي با دوست ::))

با تعريف هايي كه از فيلم شده بود، خيلي مشتاق تماشايش بودم. هرچند در اين اواخر به حدي نقد خوانده بودم كه كم مانده بود عطاي ديدنش را به لقايش ببخشم. اما بالاخره فيلم#شبي_كه_ماه_كامل_شد را در#سينما_شمس_خوي تماشا كردم. فيلمي كه با تماشايش متوجه گذشت زمان نبودم و بعد از اتمام، فهميدم بيش از 2ساعت است كه به نظاره نشسته ام.
بعنوان يك بيننده عادي، نظرم رو بازگو مي كنم.
در فيلم، سير تبديل يك مرد عاشق پيشه به يك فرد جاني، قابل تشخيص است.
سير ابتدايي فيلم، آرام بود و كند و تا آخر، هر آن منتظر عمليات فوق انتحاري بودم و انتظار صحنه هاي خشونت بارتر را داشتم البته با توجه به فيلم هايي كه قبلا ديده بودم و تصويري كه از اين فيلم در ذهنم ساخته بودم. هرچند دوست عزيزي كه همراهم بود، در چند صحنه دستانش را سپر چشمانش كرده بود كه خاطرش آزرده نگردد و من وظيفه توضيح دادن دادنش را با كمال ميل انجام مي دادم.
در نهايت، فيلمي كه ابتدايش يك عاشقانه ي آرام بود، با يك تراژدي تلخ، خاتمه مي يابد.
چند ساعتی است،به ميزان قسي القلب بودن برخي آدميان، فكر مي كنم….
پ.ن1: خرابي گوشي موبايلم و در دسترس نبودنش، سبب گردید، عكسي گرفته نشود و بخاطر اينكه متن بدون عكس را دوست ندارم، عكسي از صندلي هاي رزرو شده مي گذارم.(هرچند صندلي هايمان كمي متفاوتر شد.)
پ.ن2:متشكرم از دوست عزيزم كه دعوت مرا پذيرفت.

موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک, معرفي فيلم  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-05-23] [ 11:31:00 ب.ظ ]


1 2