​روز دوشنبه بود، معلم کلاس ششمی ها کاری برایش پیش آمد و کلاس را برای دو زنگ به من سپرد و رفت. سر و کله زدن با پسرها آن هم کلاس ششمی ها کار آسانی نیست و انرژی زیادی از آدم میگیرد. خوشبختانه یک زنگ ورزش داشتند و توپ را برای بازی فوتبال به آنها دادم.( به قدری عاشق فوتبال هستند که زیر باران و برف هم باشد، به سرما و مریضی کوچکترین فکری نمیکنند و یک ساعت برای شان کمتر از ۱۰دقیقه می گذرد.)

مکافات زنگ بعدی شروع می شد باید خودم سر کلاسشان می رفتم، انشاء داشتند.

دو موضوع پیشنهاد دادم.

موضوع اول این بود:اگر جای معلم-پدر-مادر-مدیر مدرسه-معاون مدرسه بودید، چه کارهایی می کردید؟

موضوع بعدی هم ۱۰سال بعد خود را توصیف کنید.

به آن ها اختیار دادم که در مورد هرکدام تمایل داشتند، بنویسند. و برای درک استعدادهای مختلف، اجازه دادم دانش آموزانی که نقاشی شان خوب است، این هنر خود را به رخ بکشند. اولش چند نفر از(شما بخوانید)شاخ های کلاس، مقاومت کردند و علاوه بر اینکه خود نمی نوشتند، با بازیگوشی، اجازه نگارش به سایرین هم نمی دادند. اما من از آن ها سمج تر بودم و با روش های مختلف، توانستم به نوشتن تشویق شان کنم. بالاخره این زنگ هم تمام شد و برگه ها را در خانه بررسی کردم‌. برای نمونه چند برگه از نوشته ها و نقاشی هایشان را به اشتراک می گذارم.

پ.ن۱: نمی دانم بخاطر استعدادش در نوشتن و خصوصا طنز نویسی خوشحال باشم? یا بخاطر رنجی که از مدرسه می کشد ناراحت?(حالا بماند که این نوشته های یکی از زرنگ ترین و با انضباط ترین شاگرد کلاس بود.) بنظرتان با معلمشان صحبت کنم که چرا این قدر کلاس برایشان رنج آور است؟؟

پ.ن۲: ده سال بعد خود را به زیبایی به تناسب سنش به تصویر کشیده.??خوشحالم که هدف دارد.?

پ.ن۳: ده سال بعد، خود را راننده ي اين دستگاه مي داند.

پ.ن4: در جواب چه چیزی می خواهید اختراع کنید؟ این را به من داد.?   

ادامه مطلب :

موضوع انشاء
موضوع انشاء
موضوع انشاء
موضوع انشاء
موضوعات: طنز, تصاوير, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک, شاه پرک و مدرسه  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ... [عضو] 
5 stars

خخخ
عاشق اون عکس شدم ک اگ جای معلمش بود چ ها ک نمی کرد ،کلی خندیدم :))))
خیلی با حال بود :)

1397/12/21 @ 17:55
پاسخ از: ترنم [عضو] 

آره..خیلی بامزه بود:)
جالب تر این که فرداش اومده میگه خانم انشام رو خوندید، خوشتون اومد؟

1397/12/21 @ 18:56


فرم در حال بارگذاری ...