شاه پرک






یک خوشه انگور سرخ ...

بیشتر از یک‌سال بود کتاب “یک خوشه انگور سرخ” را تهیه کرده بودم ولی بخاطر تک راوی بودن کتاب؛ آن‌هم قاتلِ امام، مقاومتی برای مطالعه کتاب داشتم که چرا این راوی انتخاب شده؟ چگونه ممکن است داستان جلو برود؟ و …..

اما بالاخره بر دودلی‌ام غلبه کردم و این یک‌هفته  منتهی به شهادت امام جواد علیه السلام، بهانه‌ای برای مطالعه شد.

کتاب “یک خوشه انگور سرخ” به قلم “فاطمه سلیمانی ازندریانی” است و در مورد گوشه‌هایی از زندگانی امام جواد علیه السلام به روایتِ “ام فضل"(همسر امام و دختر مامون) که هم روایتگرِ خانه‌ی امام هست و هم روایتگرِ کاخ مامون.

کتاب از اطناب، خالی است و حجمِ خوب و متن روانی دارد.

قصه‌ی کتاب از آخر شروع می‌شود، جایی که ام فضل برای خوراندن زهر، با تردیدهایش مبارزه می‌کند و سپس کتاب فلش بکی می‌زند و سیر اتفاقاتی که منجر به ازواج ام فضل با امام جواد علیه‌السلام می‌شود را بازگو می‌کند.

در این کتاب، امام جواد علیه السلام از نقل‌های دیگران که مبتنی بر روایات است، نشان داده می‌شود.

خوانشِ این کتاب می‌تواند دیدِ خوب و نسبی درمورد حوادثِ و اتفاقات و شرایط زندگانی امام نهم، به خواننده‌ی کتاب بدهد.

موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-04-20] [ 12:31:00 ب.ظ ]

تعطیلات کرونایی 2 ...
تعطیلات کرونایی 2

ماه دوم قرنطینه خانگی هم تمام شد.
در تصور هیچ کدام‌مان، نمی‌گنجید که روزگاری این‌گونه را تجربه خواهیم کرد.
روزگاری که محروم خواهیم شد از نعمت‌هایی که دیگر حق مسلم‌مان محسوب می‌شد و از بس به آن‌ها خو گرفته و عادت کرده بودیم، برای‌مان عادی شده بود.
حق داشتیم وقتی کسی این روزگار را برای‌مان پیش‌بینی می‌کرد، باور نکنیم و به سخره بگیریمش.
مگر می‌شود محروم شد از آرام گرفتن کنج صحنِ گوهر شادِ امام مهربان‌مان.
مگر می‌شود محروم شد از ساعت‌ها صحبت با حضرتِ خواهر، در نزدیک‌ترینِ گوشه‌ی دنجِ ضریحشان، با نگاهِ زیرچشمی و اشک هایِ زیرِ چادرمان تا راحتِ راحت، دردِ دل کنیم.
مگر می‌شود تولدِ اماممان بیاید و جمکران نباشیم….
مگر می‌شود محروم شد از در آغوش گرفتنِ عزیزان‌مان.
مگر می شود….
و کلی مگر می‌شود هایی که شدند…
شاید این شدن‌ها جوابِ ناشکری‌هایمان بود…
شاید جوابِ دوزِ بالایِ نق زدن‌هایمان بود….
شاید شاید…
نمی‌دانم کدام شاید یا شایدها درست باشد ولی تا خود خدا نخواهد، روزگارِمان همچنین است.
تا خود خدا رحمی نکند، مگر می‌شود‌‌هایِ بسیاری در انتظارمان است‌.
هر چقدر هم می‌خواهیم نقش بازی کنیم، دل‌تنگی‌ها در صداها و چهره‌هایمان پر رنگ‌تر شده است.
هر چند خودمان را مشغول کردیم ولی باید رفته رفته افکارِ نویی برای زندگی‌مان دست و پا بکنیم.
۱۵‌روز دومِ ماهِ دومِ قرنطینه‌ی خود را با حضور در یک دوره‌ی آنلاین، خوانش دو کتاب(يوما/ خون انار گردن پاييز است)، رنگ آمیزی یک صفحه سپری کردم.

موضوعات: تصاوير, شاه پرک نوشت  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-02-04] [ 05:20:00 ب.ظ ]