شاه پرک






برنامه‌ریزی ...

برنامه ریزی ابتدایی سال۱۴۰۰ را اینگونه چیده بودم که برای هر ماه حداقل یک کتاب بخوانم و یک فیلم ببینم ولی شرایط بگونه‌ای دیگر رقم خورد و این تصمیم نصفه عملی شد و حتی نتوانستم به معرفی این کتاب‌ها و فیلم‌ها هم بپردازم.

تصمیم ماهانه را به دو ماه یکبار تغییر دارم ولی دیدم انگار شرایط جور دیگری رقم می‌خورد.

بنابراین بر آن شدم حداقل فصل به فصل برای خودم گزارشی  از معرفی کتاب‌ها و فیلم‌ها تهیه کنم تا ذهنم برای اقدامات، تصمیمات و کارهای بعدی بازتر شود.

فصل بهار تنها موفق به خوانش دو کتاب ("حسین پسر غلامحسین"، “با دلم می‌خوانم")

و دیدن یک فیلم سینمایی(تک تیرانداز) و یک مستند (صعود آزاد) و رنگ‌آمیزی یک برگه شدم.

هر چند طبق برنامه‌ریزی اولِ سال جلو نرفتم ولی خوشحالم که پرونده‌های اقدامات ناتمام سال۱۳۹۹، بگونه‌ای خوب جلو رفت؛ 

و بالاخره با پیگیری‌های فراوان نتیجه‌ی تایید اصلاحیه‌ی پایا‌ن‌نامه توسط استاد داور اعلام گردید و نمره در کارنامه ثبت شد.

و خدا را هزاران بار شاکرم که نتیجه‌ی مصاحبه، قبول نهایی در رشته‌ی دبیری معارف، اعلام شد.

القصه در این کم‌کاریِ خوانشِ کتاب و دیدن فیلم، حواشی کارهای استخدامی نظیر تشکیل پرونده و مصاحبه‌ی عمومی، بی‌تاثیر نبود ولی لازمه‌ی پروسه‌ی جدیدی از زندگی و آینده بودند.

موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-04-17] [ 01:54:00 ب.ظ ]

از دوربین یک ناظر (قسمت2) ...

از دوربین یک ناظر (قسمت2)


پ.ن1: پسران در کنار پدر.

پ.ن2: کودکی که انتخاب و تعیین سرنوشت را عملی یاد می‌گیرد.

پ.ن3: ایستاده در صفِ انتظار.

پ.ن4: دهه نودی‌های رنگارنگ.

پ.ن5: مُهری که یک ناظر بر روی شناسنامه‌اش می‌زند و عددهایی که خودش می‌نویسد. :)))

پ.ن6: رای یک ناظر‌. :)))



1624279637k_pic_fe0aa356-b083-4ecb-a2b2-8a3b2cdb8ea7.jpg

1624279636k_pic_2c699c9e-c494-440d-81d1-f3ce9253a4b1.jpg

1624279635k_pic_1af70e2a-f00e-4b43-8c86-f41f7c6b58fe.jpg

1624279633k_pic_4ee7773a-02b8-4758-a08c-c6d50ba8c980.jpg

1624279631k_pic_b87acd06-3234-4872-8a68-d8d6920255d8.jpg

1624279632k_pic_4f63029f-b965-475a-94a1-96b1b89cdb7c.jpg

موضوعات: تصاوير, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-03-31] [ 06:12:00 ب.ظ ]

از دوربین یک ناظر ( قسمت1) ...

از دوربین یک ناظر (قسمت1)

پ.ن 1: آمده رای بدهد، وقتی که رای‌گیری هنوز شروع نشده.
چشم‌هایش کلی حرف دارد..‌.

پ.ن2: دهه نودی‌هایی که آماده‌ی آینده می‌شوند.

پ.ن3: با دوستانش آمده بود، با خالکوبی‌هایی روی بدن.

پ.ن4: چقدر صبورانه و نجیبانه منتظرند.

پ.ن5: فامیلانه آمده بودند، دختر عموهای دهه نودی.



1624278489k_pic_60a47dd6-cbfc-4217-96ba-9cf76a741356.jpg

1624278488k_pic_c18f3722-f7bf-4b69-925f-6ac639f1040d.jpg

1624278488k_pic_a14ac7b3-aabf-4347-a1ad-35e4f3eac949.jpg

1624278487k_pic_04fbb501-aaeb-42a2-bf51-13e9da1719d2.jpg

1624278486k_pic_5110221f-5971-456e-b6f9-7d552de77d7b.jpg

موضوعات: تصاوير, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]

سالِ نیمه تمام ...

با اینکه سال۱۳۹۹ تمام شده ولی کارهای نیمه تمامش، برایم تمامی ندارند و هنوز پرونده‌اش بسته نشده است.
هرچند یک‌هفته اول ۱۴۰۰ تلاش کردم بلکم کارهای نیمه‌تمام به سرانجامی برسند ولی نمی‌شود که نمی‌شود، چون تعدادی از این کارهای نیمه تمام دست خودم نیست.
سال ۱۳۹۹ سالی که از اول تا آخرش با کرونا عجین بود و هر قسمت از زیست‌ِ طبیعی‌مان را تحت تاثیر قرار داد ولی سببِ چند توفیق اجباری برایم شد.


_شروع سال با آشپزی آن‌هم از نوع کیک و دسر.
قبلا گفته بودم میانه‌ی خوبی با آشپزی ندارم ولی خانه‌نشینی اجباری موجبِ آشتی من شد با آشپزی ولی برای پیشرفت، راهی بس طولانی در انتظارم است.

_بالاخره توانستم خوانِ پایان نامه را پشت سر بگذارم. جلسه‌ی دفاع؛ غیرحضوری و آنلاین برگزار شد، هر چند فعلا نمره نهایی وارد نشده و طبقِ شنیده‌ها، صدورِ مدرک چند ماهی کارهای اداری را در پی دارد.

_یکی از اتفاقات نیمه تمام که هنوز هم هنوزه منتظر سرانجامش هستم و وقت و بی‌وقت استرس نتیجه‌اش، اضطرابِ حواشی که دارد؛ سراغی از من می‌گیرد، نتیجه‌ی مصاحبه آزمون استخدامی است و به دنبال آن تغییری که ممکن است نقطه عطف جدیدی در زندگی‌ام رقم بزند.

نیمه دوم سال، شرایط به‌گونه‌ای رغم خورد که کارها؛ عجیب پشتِ سرهم اتفاق می‌افتد.
نگارش پایا‌ن‌نامه که به سرانجام رسید، متن را برای تعیین وقتِ دفاع، ارسال کردم و یکی دو هفته مشغولِ خوانشِ آزمون استخدامی شدم و یک هفته بعد از آزمون، جلسه دفاع برگزار شد.
و بعد نتایجِ آزمون اعلام گردید و دعوت به مصاحبه شدم و شروع به خوانش آن کردم و بعد از آن اصلاحیه پایان‌نامه و ارسال آن.
منتظرِ نتیجه‌ی مصاحبه بودم و سپس نتیجه‌ی تایید اصلاحِ پایا‌ن‌نامه توسط استاد داور و ثبت نمره در کارنامه؛
ولی متاسفانه عمر ۱۳۹۹ کفاف نداد.

_تعمیراتِ اساسی خانه و حاشیه‌ها و چالش‌هایش، مَحَکِ خوبی برای صبر، همکاری با اعضای خانواده و خود آزمایی
بود.

_شرکت در دوره‌های نویسندگی خلاق و عکاسی با موبایل را تجربه کردم؛ هرچند بخاطر کمال‌گرایی‌ام، فایل‌ها را کامل گوش نداده‌ام و اعتقاد داشتم، باید شرایط صد درصدی برای گوش دادن مهیا باشد.

_نمی‌توانم براحتی عبور کنم از آشنایی با چند مشاور و سخنرانِ خوب که واقعا در شرایط بحرانی و حساس، کمک‌های زیادی از ایشان دریافت کردم و باعث خودشناسی و تغییر تعدادی از عادت‌هایم شدند. هر چند شاید روحِ تعدادی از ایشان، از این تاثیرگذاری، بی‌خبر باشد.

_چندین تجربه‌ی بزرگ و هیجان‌انگیز، ره‌آوردهای دیگر سال۱۳۹۹ بود. مانند: خروج از دایره امن خودم، غافل‌گیری عزیزانم، خریدهای بزرگ و مفید و به درد بخور، تصمیم‌های جالب و پافشاری روی آن‌ها با وجود حواشی و سختی‌های که در پی داشت، آشتی با مداد رنگی‌ها و … .

_تجربه‌ی دو کار متفاوت و موقتی چند ماهه از دیگر اتفاقات غیر قابل پیش بینی بود که حوادث و خاطرات منحصر به فردی برایم به ارمغان آورد.

_با این‌که اولِ سال۱۳۹۹، قول داده بودم کتا‌ب‌های بسیاری مطالعه کنم ولی بنابه شرایط؛ تا پایان سال، خوانش ۱۳ کتاب:
” ذوالفقار/ خودت باش دختر/ یوما/ خون انار گردن پاییز است/ خالِ سیاه عربی/ آیین دوست‌یابی/ پدر، عشق و پسر/ سقای آب و ادب/ گردان قاطرچی‌ها/ ابن مشغله/ ضد/
101 سوالی که در دهه 20 سالگی باید از خود بپرسید و صادقانه بگویم در دهه 30 سالگی هم همین‌طور/ نیم دانگ پیونگ یانگ”
را به پایان رساندم و گاه در لابلای کتابخوانی‌ها می‌نشستم به تماشای فیلم‌های سینمایی قدیمی و گاه جدید، مانند:
“سنتوری/شیار ۱۴۳/دایره زنگی/نفس/حوض نقاشی/ و دوبار تماشای: 23نفر"، سریال نمایش خانگی “آقازاده".
و تنها مستندی بود که امسال تماشا کردم “عابدان کُهَنز” بود.

 

نوشتن و بارگذاری این متن هم یکی دیگر از کارهای نیمه تمام بود که الحمدلله، از لیست کارهای نیمه تمام خارج شد.

برای من، نوشتن این‌چنین مطالبی که برآیند یک‌ساله است، باعث تخلیه‌ی بخشی از استرس‌ها و اضطراب‌ها می‌گردد و موجب آزاد سازی مغز می‌گردد برای مطالب جدید.

ارزش تجربه کردن دارد، حتما امتحان کنید.

موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-01-10] [ 05:21:00 ب.ظ ]

آخرین کتاب ...

امسال، اتفاقات بسیاری باعث شد فاصله‌های چند روزه و گاه چند ماهه، از خوانش و تورق کتاب، برایم حاصل شود.

 اتفاقات امسال گاه ضروری بود، گاه کم فایده، گاه بین الامرین.

خوان پایان‌نامه، دوره‌های مختلفِ گاه شیرینِ جذاب و گاه حوصله بَر، آشنایی و مراوده‌ی بیشتر با افرادی که باعث ویرایش برخی دیگر خواهند شد در سال‌های آتی، تجربه‌ی کسب و کارهای جدید، آزمون‌های آینده‌سازِ پر استرس و گاه‌ بی‌نتیجه، … .

مجموعِ امسالم را رقم زدند.

القصه؛ نیم دانگ پیونگ یانگ آخرین خوانشِ کتابی‌ام بود برای امسال کرونایی.

کتابی به قلم رضا امیرخانی و شامل دو سفرش به سرزمین عجیب و مرموز جمهوری دموکراتیک خلق کره.

 در سفر اول که ديداری رسمی بوده، به عنوان مستندنگار با تيم همراه می‌شود و همان‌جا  در ملاقات اتفاقی با مقام ارشد حزب كارگران، زمینه سازی سفر دومش را انجام می‌دهد و چند ماه بعد دوباره به كره شمالی می‌رود. 

این سفرنامه با متن روان و شیرینی خاصی، به نگارش درآمده و می‌توان نگاهی از روی اعتدلال و بدون جانب‌گیری خاصی به کره شمالی، برای خواننده‌ی کتاب به ارمغان بیاورد.

✏?برشی از کتاب:

《به من اگر بود فتوا می‌دادم که هر ایرانی

 موظف است با سه نفر خارج از قوم و قبیله و زبان و مذهب، 

با سه نفر غیرایرانی رفاقت کند،

 ارتباط فرهنگی بگیرد، مراوده داشته باشد، آن‌ها را به خانه‌ی خود دعوت کند… 

و این ظرف پنج سال برای هشتاد میلیون ایرانی، یعنی رابطه با دویست و چهل میلیون غیرایرانی.

 یعنی هر نویسنده، سه ناشر و نویسنده می‌شناخت در جهان که در تحریمی‌ترین شرایط پول‌ش را در پاکت برای‌ش می‌فرستاد و

 هر چوپان با سه چوب‌دار آن‌طرف مرز رفاقت می‌کرد و واکسن دامی را با علوفه طاق می‌زد و 

هر دانش‌جو با سه استاد و دانش‌جو و این یعنی…

 و این یعنی بی اثر کردن هر تحریمی…

این فرهنگ می‌خواست

و امنیتی باهوش می‌خواست

و دولت غیر تمامیت‌خواه می‌خواست

و مهم‌تر از همه، اعتماد به مردم می‌خواست….》

موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت  لینک ثابت
[جمعه 1399-12-29] [ 02:46:00 ب.ظ ]