شاه پرک






حضرت فاطمه ...

1: قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله) : فاطمةُ سَیِّدَةُ نِساءِ اهل الجنّة.
2: قال الامام الصادق(علیه السلام): فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ اَلْقَدْرِ.
3: قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله) : اَوَّلُ شخصٍ تدْخُلُ الجنةَ فاطمةُ.

#تولیدی

#عکس_نوشته_تولیدی

#حضرت_زهرا

#امام_صادق

#شب_قدر

#فاطمیه

#حدیث

#زبان_اسپانیایی

#زبان_اسپانیولی

#Mensajero_de_Dios

#Fátima

#Imam_sadiq

#Paraíso

#español

موضوعات: تصاوير, مناسبت ها  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-11-08] [ 10:17:00 ب.ظ ]

امام حسین(علیه السلام) ...

1: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): “حُسَیْنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ، أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا".

2: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): “إِنَّ الْحُسَیْنَ‏ بَابٌ‏ مِنْ‏ أَبْوَابِ‏ الْجَنَّة".

3: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): “إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ".

4: قال الحسین بن علی(علیه السلام): “مَنْ زارَنِی بَعْدَ موتی زرْتُهُ یَوم القیامة وَلَوْ لَمْ یَکُنْ إلاّ فی النار لأخرجته".

 5: قال الامام الکاظم(علیه السلام): “مَنْ زَارَ قَبْرَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ".

#اربعین

#امام_حسین

#ماه_محرم

#کربلا

#حدیث

#زبان_اسپانیایی

#زبان_اسپانیولی

#Mensajero_de_Dios

#Imam_Husain

#Imam_Kazim

#Paraíso

#español

موضوعات: تصاوير, مناسبت ها  لینک ثابت
[شنبه 1398-07-27] [ 03:11:00 ق.ظ ]

انگيزه ...
انگيزه

از تدریس به بچه های فامیل شروع شد، بخاطر رضایت حاصله، دوستان آن ها هم اضافه گردید و چندین سال است که بخاطر زکات علم، دانش آموزان زیادی را رایگان، راهی جلسه ی امتحان کرده ام. ☺ این تدریس شامل دروس مرتبط دبیرستانم(فیزیک، شیمی، ریاضی،..)، دروس غیرمرتبط دبیرستان و مرتبط حوزه(فلسفه، منطق، عربی) در تمامی مقاطع ابتدایی، متوسطه و دانشگاه می باشد. ? با واسطه یکی از این دانش آموزان، با خانمی55ساله آشنا شده ام که برای تاسیس مهد کودکی، توفیق اجباری پیداکرده برای ادامه تحصیل آن هم در مقطع کارشناسی. ?

روز اولی که برای تدریس به ایشان پیشنهاد گرفتم، دل نگرانی خاصی پیدا کردم که خدایا چگونه با کسی که بیش از30سال است از تحصیل دور مانده، تمرین نمایم. ? بالاخره به خانه شان رسیدم. بماند که چقدر حیاط خانه اش بزرگ، باصفا، دلچسب و سرسبز بود. ?? راهنمایی شدم به داخل خانه. شروع کردم به تدریس آن هم با زبان روزه. ? اراده و جدیتی وافری که در ایشان بود و در شاگردانِ قبلیِ بسیار کم سن و سال تر، کم تر دیده بودم، مرا هم سر شوق می آورد و انرژی زا بود و برای ادامه کار با ایشان ترغیبم میکرد. ? تنها حسرتش که مدام تکرار می کرد، این بود چرا فرصت سوزی کرده ام و قدر دان نعمت هایم نبوده ام و در زمان مناسب، ادامه تحصیل نداده ام. ? بعد از 2و نیم ساعت، موقع خروج، شاهد لبخند رضایت بر لبان این دانشجوی سن بالایِ شناسنامه ای بودم که به جِد، پیگیر ادامه جلسات بود. ☺

در راه با خود می اندیشیدم که چرا در برخی نوجوانان این چنین انگیزه ای را نمی بینم؟ ? بیشتر که فکر می کنم، شاید یکی از علت هایش این باشد که تا نعمتی را از دست نداده ایم،شکرگذارش نیستیم. ? علت دیگری که به ذهنم آمد: نداشتن انگیزه لازم هست. ? و متاسفانه چندین دلایل ریز و درشت دیگر…

پ.ن1: بعد از دیدن حیاط به آن بزرگی که ماشاءالله یک سرش در یک کوچه و سر دیگر در کوچه دیگر بود، و بزرگتر از یک مدرسه بزرگ،با اجازه ی شما دوستان، آرزو کردم خدایا به من هم از خزانه غیبت، این چنین حیاط باصفایی مرحمت بفرما.(بلند بگو آمین) ?

پ.ن2:هرچند حیا کردم ? از کل حیاطشان عکسی بگیرم، آمااااا از گل های حیاط، عکسی به اشتراک میگذارم تا بی نصیب نمانید ? .

 

ادامه »

موضوعات: تصاوير, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-03-08] [ 10:37:00 ب.ظ ]

موضوع انشاء ...

​روز دوشنبه بود، معلم کلاس ششمی ها کاری برایش پیش آمد و کلاس را برای دو زنگ به من سپرد و رفت. سر و کله زدن با پسرها آن هم کلاس ششمی ها کار آسانی نیست و انرژی زیادی از آدم میگیرد. خوشبختانه یک زنگ ورزش داشتند و توپ را برای بازی فوتبال به آنها دادم.( به قدری عاشق فوتبال هستند که زیر باران و برف هم باشد، به سرما و مریضی کوچکترین فکری نمیکنند و یک ساعت برای شان کمتر از ۱۰دقیقه می گذرد.)

مکافات زنگ بعدی شروع می شد باید خودم سر کلاسشان می رفتم، انشاء داشتند.

دو موضوع پیشنهاد دادم.

موضوع اول این بود:اگر جای معلم-پدر-مادر-مدیر مدرسه-معاون مدرسه بودید، چه کارهایی می کردید؟

موضوع بعدی هم ۱۰سال بعد خود را توصیف کنید.

به آن ها اختیار دادم که در مورد هرکدام تمایل داشتند، بنویسند. و برای درک استعدادهای مختلف، اجازه دادم دانش آموزانی که نقاشی شان خوب است، این هنر خود را به رخ بکشند. اولش چند نفر از(شما بخوانید)شاخ های کلاس، مقاومت کردند و علاوه بر اینکه خود نمی نوشتند، با بازیگوشی، اجازه نگارش به سایرین هم نمی دادند. اما من از آن ها سمج تر بودم و با روش های مختلف، توانستم به نوشتن تشویق شان کنم. بالاخره این زنگ هم تمام شد و برگه ها را در خانه بررسی کردم‌. برای نمونه چند برگه از نوشته ها و نقاشی هایشان را به اشتراک می گذارم.

پ.ن۱: نمی دانم بخاطر استعدادش در نوشتن و خصوصا طنز نویسی خوشحال باشم? یا بخاطر رنجی که از مدرسه می کشد ناراحت?(حالا بماند که این نوشته های یکی از زرنگ ترین و با انضباط ترین شاگرد کلاس بود.) بنظرتان با معلمشان صحبت کنم که چرا این قدر کلاس برایشان رنج آور است؟؟

پ.ن۲: ده سال بعد خود را به زیبایی به تناسب سنش به تصویر کشیده.??خوشحالم که هدف دارد.?

پ.ن۳: ده سال بعد، خود را راننده ي اين دستگاه مي داند.

پ.ن4: در جواب چه چیزی می خواهید اختراع کنید؟ این را به من داد.?   

ادامه »

موضوعات: طنز, تصاوير, شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک, شاه پرک و مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-12-21] [ 04:20:00 ب.ظ ]

چتر حجاب ...

موضوعات: تصاوير, حجاب  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-03-27] [ 12:09:00 ق.ظ ]


1 2 4 5