|
شاه پرک
|
|
|
با اینکه اسمش تعطیلات بود اما به اندازه چند ماه از من انرژی بُرد. هر چند روزهای اول، قطرهچکانی اعلام تعطیلی میکردند، ولی وقتی قطعی شد، آسودگی نسبی حاصل شد. دو راه پیش رو بود، یا باید مینشستی و انواع فکر و خیال به ذهنت می آمد و سپس استرس و اضطراب یا باید طرحی نو در می انداختی. هرچند تعطیلات بود ولی تعدادی کارهای عقب افتاده انجام شد. خانه تکانی سال نو، با کمکِ تک به تک اعضای خانواده انجام گرفت. کلاس های آنلاین کما فی السابق، در حال برگزاری بود. شب زنده داری ها و بدو بدو ها برای اتمام پایان نامه بخاطر بسته شدن کتابخانه ها بینتیجه ماند. نکات مثبت این تعطیلات، مطالعهی سه کتابِ “حیفا"، “سه دقیقه در قیامت"، “اسم تو مصطفاست". و تماشای مستندِ جذابِ “تنها میانِ طالبان” و انجام یک رنگآمیزی مناسب برای بزرگسالان، بود. هر چند این در خانه ماندنها، طولانی و فرسایشی بود ولی تلنگری بود تا قدر داشتههایمان را بیشتر بدانیم، دوز غُر زدن هایمان کمی پایینتر بیاید. فرصتی برایمان فراهم کرد تا در کنار خانواده باشیم، بازیهای دسته جمعی انجام دهیم. و فاصله گرفتن از معنویت و دعاها و توسلهای جمعی را اندکی جبران نماییم. باشد که با عنایت خداوند، صبر و رعایت دستورالعمل ها، از خود قرنطینگی در بیاییم.
کلیدواژه ها: استرس, اسم تو مصطفاست, اضطراب, به قلم خودم, تعطیلات, تعطیلات کرونایی, تولیدی, حیفا, خاته تکانی, خانواده, رنگ آمیزی, سه دقیقه در قیامت, شاه پرک نوشت, قرنطینه, مستند, پایان نامه, کتاب, کتابخوانی, کرونا موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت, معرفي فيلم
لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-12-29] [ 05:48:00 ب.ظ ]
|
|
به توصیه یکی از آشنایان و با امانت گرفتن از او، در یکی از روزهای تعطیلات کرونایی، شروع کردم به خواندن کتاب"حیفا” اثری از محمدرضا حدادپور جهرمی. این کتاب، داستان زندگی یکی از دختران جاسوس موساد، با نام مستعار حیفاست. ماموریت حیفا؛ شستشوی مغزی، انحراف فکری و آمادهسازی دو مرد زندانی القاعده به نامهای ابومحمد العدنانی و دکتر ابراهیم عواد از نوادگان جعفر کذاب برای تشکیل دولت شیطانی داعش در عراق و سوریه است. این کتاب، بصورت نیمه مستند و نیمه داستانی، روایت می شود. برخی قسمت هایی که آمار و ارقام ذکر می شد، کامل نمی خواندم، اما سایر قسمت ها، خصوصا اواخر کتاب، با اضافه شدن؛ حنانه و بانو رباب، هیجان انگیز بود.
کلیدواژه ها: به قلم خودم, تولیدی, جاسوس, حیفا, داعش, شاه پرک نوشت, معرفی کتاب, کتاب, کتابخوانی, کرونا, کرونا_کتاب موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
قسمت دوم اتفاقات خوبی که در زندگی برایم افتاد و به فال نیک میگیرم: آشنایی با تلهتکست یا همان پیامنمای تلویزیون بود که باعث شد کودکی و نوجوانی با کمترین تشویش و دلنگرانی، سپری کنم. آشناییای که رهآوردش چندین دفتر، دفترچه، سالنامه و سررسید بود. یکی از آن صفحاِت جالبِ تلهتکست تلویزیون، شبکه ۴ و باشگاه هماندیشان بود که محل خوبی برای گردهم آمدن نوجوانان و جوانان سراسر کشور به صورت پیامکی به مدیریت پیام و امید بود که در آن برای پیدا کردن و دوامِ حالِ خوب همدیگر همفکری میشد، از هم آموختیم: خودآگاهی را، دیدن اتفاقاتِ خوب هرچند کوچک، نحوهی تعامل با دیگران، حالِ خوب شکرگذاری، کتابخوان درجهیک شدن و کلی اتفاقات خوب دیگر…. ولی حیف و صد حیف که با رویکار آمدن مدیران و مسئولین جدید، پیامنمای شبکهی۴ تعطیل گردید… از اتفاقات خوب دیگر، آشنایی با دوستی که صمیمیت را برایم معنا کرد و نمی دانم و شاید تا آخر عمر هم نخواهم فهمید که چرا این اندازه او را دوست دارم ولی به قولِ عزیزی که بهم گفت:"باید این سوال را تمام کنی، دوستش داری چون دلت میخواد، برای احساس و عشق نباید سوال مطرح بشه. چون آدم بخاطر فضیلتها جلب میشه و بعدش فقط اونه و اون…”
کلیدواژه ها: امید, به قلم خودم, تله تکست, تلویزیون, توليدي, جذب, جوان, دفتر, دوست, شاه پرک نوشت, شبکه, عشق, نوجوان, پیام, پیام نما, چهار, کتابخوان, کشور موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[دوشنبه 1398-11-07] [ 08:53:00 ب.ظ ]
|
|
نمیدانم مواردی را که در ادامه میآورم می توان نقطه عطف زندگی نامگذاری کرد یا نه ولی این را خوب میدانم که این اتفاقات، در مسیر زندگیام تاثیر گذار بوده اند:
اولین مورد: ورودم به حوزه علمیه و آشنایی با دوستان ناب، که دنیای جدیدی فرا رویم باز کرد، بیراه نیست بگویم زندگی ام به قبل و بعد از آن تقسیم می شود….
مورد بعدی که توجهم را جلب میکند:غیرحضوری خواندن سطح۳ که با همه سختیها و سختگیریهایی که بود، ولی ارزشش را داشت. برنامههای خوب فرهنگی این سطح، خصوصا شرکت در کلاسهایی که کم کم داشت برایم به فراموشی سپرده میشد، آشنایی با دوستان که جرئت نوشتن به من دادند و تشویقم کردن تا از نشان دادن مطالبم نترسم و دلمشغولیهای ذهنم را بدون ترس بر روی کاغذ بیاورم.
مورد دیگری که به نحوِ زیادی به مسیر زندگیام جهت داد، شرکت در کلاسهای زبان اسپانیایی بود که به برکت مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، توفیق حضور و شرکت در این کلاسها را داشتم.
حال باید برای تشکر از این کار بسیار مهم، اولا قدر بدانم، دوما تلاشم را فراتر کنم تا دنیای تازهای که فرا رویم باز شده، به بیراهه نرود.
موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[شنبه 1398-11-05] [ 04:30:00 ق.ظ ]
|
|
داشتم صفحات نت را میگشتم، وقتی به صفحهی یکی از دوستان عزیز و فرهیخته رسیدم،
چون حضور در اینستا را برای خود محدود کردهام، چند خط ابتدایی را خواندم و از بقیه متن با خوانش سرسری عبور کردم،
و در انتها لایک(همان احسنت خودمان) گذاشتم و اسکرین شاتی(همان عکس از صفحه)گرفتم تا در وقت مناسب، متن را بخوانم و اگر باب میلم نبود، لایکم را پس بگیرم.
دقیقهای نگذشته بود که دیدم این دوست خوبم، پیامی فرستاد و گفت، لایک نمی خواهم؛ جواب بده، حداقل برای خودت.
نشستم با خودم برای یافتن نقطه عطف زندگیام.
غرق در افکار بودم که آیا نقطه عطفی در زندگیام وجود دارد؟
بیشتر که فکر کردم، گفتم حداقل یکی دو تا میشود پیدا کرد…
دیدم این طوری نمیشود، باید بیشتر و بیشتر فکر کنم..
مدتی نگذشت که لیستی مقابلم دیدم…
………
میخواهم طی چند پست، با تلنگر دوستم؛ نقطه عطفهای زندگیام را بنویسم؛ تا فراموششان نکنم…
شما هم در موردش فکر کنید، نعمتهای فراموش شدهی بسیاری یادتان میآید….
موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-10-25] [ 03:17:00 ق.ظ ]
|
|
|
|
|
|