|
شاه پرک
|
|
|
|
چند ماهی بود کتاب “کهکشان نیستی” نوشتهی “محمد هادی اصفهانی” که براساس زندگی “آیت الله سید علی قاضی طباطبائی” میباشد، تهیه کرده و دنبال فرصت مناسب بودم برای مطالعهاش.
تصمیم داشتم ماه محرم این کتاب را بخوانم ولی خوانشِ کتاب از دهه ولایت شروع شد و شبِ اولِ ماه محرم تمام شد.
با توجه به ارادت و عشقی که آیتالله قاضی به امام علی (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) و حضرت حجت (عجلالله تعالی فرجه الشریف) داشتند،
این زمان خوانش را به فال نیک گرفتم.
این کتاب، زندگی آیتالله قاضی را از جوانی (27 سالگی) و سفر ایشان به نجف آغاز کرده و تا پایان عمرشان به زیبایی بیان میکند.
این اثر شامل 75 فصل است که هریک با آیهای از قرآن آغاز میشود و از زبان اطرافیان ( پدر، همسر، فرزند، شاگرد، استاد، دشمن، …. ) به طور مستند داستانی، زندگی این مرد بزرگ الهی را به تصویر میکشد.
متن کتاب با اینکه روان است ولی گاه فلسفی میشود و باید با تامل و دقت خوانده شود.
جای جای کتاب درسآموز است: درسِ اخلاق، زندگی مومنانه، راههای رسیدن به خدا و… .
فصل پایانی کتاب، شامل: سفارشها، دستورها، احوالات استاد است که کمککننده است به شناختِ خوانندگان از این استاد توحید.
و در خاتمهی کتاب، شاهد منابع و مستندات هستیم.
از حجم صفحات و هزینهی کمی بالایِ کتاب نترسید.
حلاوت و شیرینی که در این زندگی و سیر و سلوک احساس میشود، دلنشین است و گاه تلنگری است برایمان خصوصا نحوهی رفتار آیتالله قاضی با اساتید خود، خانوادهاش، شاگردانش و حتی مردم عادی که عبرتآموز است.
حتما حتما خوانشِ این کتاب را در سیر مطالعاتی خود قرار دهید.
موضوعات: تصاوير, معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[چهارشنبه 1402-04-28] [ 02:39:00 ق.ظ ]
|
|
چندین بار و از افراد مختلف، معرفی کتاب “ویولن زن روی پل” نوشته: “خسرو باباخانی” به گوشم خورده بود.
بعد از خرید اینترنتی کتاب و رسیدن به دستم، شروع به خوانشش کردم.
این حجم از لذت بردن از کتاب، باورم نمیشد. خیلی دوستش دارم.
میخواهم به همه بگویم: لطفا، خواهش میکنم، کتاب را مطالعه کنید.
کتابی به غایت زیبا، جذاب، دلچسب، دارای متنی خوشخوان، دوستداشتنی است.
قلم توانمند و روانِ نویسنده و روایتِ صادقانه از زندگیشان در به دل نشستن کتاب، بیتاثیر نیست.
حس خوبی که این کتاب انتقال میدهد و امید را پخش میکند، انسان را به زندگی و بهبود شرایط امیدوار میسازد.
خلاصه: کتاب بینظیر که متفاوت با هر کتاب دیگهای است و فقط باید خواند.
موضوعات: تصاوير, معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[یکشنبه 1402-04-11] [ 01:34:00 ب.ظ ]
|
|
چند روزی است بخاطر زلزلههای وقت و بیوقتِ شب و روز، دیگر خواب درست و حسابی ندارم.
شب که میشود استرس و دلهرهی خاصی به جانم میافتد، تا کمی میخوابم، گاه به دلیل تکانههای زمین هرچند کم و گاه کاملا بیدلیل؛ از خواب میپرم. خوابیدن در روز برایم بهتر است، هر چند کم.
صبح بود، تازه وارد خواب عمیق شده بودم که درب خانه زده شد. مادرم در را باز کرد.
_خانمِ ……؟
_بله
امضایی گرفت و رفت.
حدس زدم پستچی باشد ولی چرا با ماشین؟ پستچی را با موتورش میشناسیم.
خواهرم که آماده میشد برای رفتن به کلاس، با تعجب که من بسته ندارم، دم در رفت ولی بلند بلند گفت این که مال ما نیست، پَک کنکوری هست و فامیلی دیگری را خواند.
صدای مادرم را میشنیدم که در کوچه میگفت: آقای پستچی. آقای پستچی.
برادرم هم به جمع دو نفرهشان اضافه شد و دنبال پستچی.
من هم همچنان حالِ بلند شدن نداشتم و در خواب و بیداری بودم.
با برگشت پستچی، بستهها را تعویض کردند و خواهرم میگفت بستهی توست.
جواب دادم: میدانم. :)
برادرم با جعبهی خاص و نازک وارد شد.
با خودم تصور میکردم که یعنی چه میتواند باشد که برادرم انگار ذهنم را خواند و گفت: یا کتاب است یا تابلو.
حدسم درست بود تابلوست.
وقتی جعبه را باز کردم در کنار تابلوی زیبا، سررسید ۱۴۰۲، بود.
این هم از جایزه من بخاطر برنده شدن در چالشِ دورهی “مدیریت و جذب مخاطب در فضای مجازی” :)) ادامه »
کلیدواژه ها: برادر, جایزه, خواهر, دوره, زلزله, زلزله خوی, شب, فضای مجازی, مادر, مخاطب, پستچی, کنکور موضوعات: شاه پرک نوشت, خاطره های شاه پرک
لینک ثابت
[شنبه 1402-04-10] [ 08:05:00 ب.ظ ]
|
|
حالم خوب نبود، مریض شده بودم. حداقل برای یکروز هیچ کاری نمیتوانستم انجام بدهم. حتی حوصله نداشتم گوشی دستم بگیرم.
تنها فکری که به ذهنم رسید کتابخوانی بودم.
انتخابم کتاب کم حجمی بود تا بیشتر از طول درمانم، زمان نبرد و البته طنز باشد تا کمی از حال و هوای مریضی در بیایم.
بنابراین تصمیمم انتخاب کتاب طنز “رفاقت به سبک تانک” نوشته: داوود امیریان، بود.
در واقع اولین کتاب کاملی است که در سال۱۴۰۲، تمام کردم.
این کتاب در چند بخش، خاطرات دفاع مقدس را با نثر ساده، روان و دلنشین بصورت طنز روایت میکند. البته طنز به معنای واقعی کلمه و به دور از هجو و هزل و هر چیز دیگر.
نویسنده در این کتاب، با استفاده از طنز کلام و موقعیت، تلخترین روایتها را خواندنی و جذاب بیان میکند تا علاوه بر نوجوانان، مناسب بزرگسال هم باشد.
میروم حلیم بخرم
موشک جواب موشک
جمهوری اسلامی سرکار است!
کی با حسین کار داشت؟
جاسم و سالم
پُل قاطر مرده!
من و یک مجروح ناشناس!
حوری
تعدادی از ۴۷ حکایتِ این کتاب شیرین و خواندنی است.
القصه، این کتاب برای خریدن، خواندن و هدیه دادن برای همهی سنین، خصوصا نوجوانان مناسب است.
موضوعات: طنز, معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[سه شنبه 1402-03-30] [ 02:11:00 ق.ظ ]
|
|
|
آذر ماه بود که این کتاب را در قفسهی کتابخانهی زنداداشم موقع اسبابکشی خانهشان دیدم و اسم و جلدش برایم جالب آمد و برای مطالعه برداشتم.
وقتی شروع به خواندن این کتابِ کمحجم کردم، فکر نمیکردم سال بعد تمامش خواهم کرد. هرگز تصور نمیکردم، سه چهارمش را خانهی خودمان و یک چهارمش را خانهی مستاجری بخوانم و آنجا تمام کنم.
ولی زلزله، باعثِ همهی اینها شد و همینطور سبب شد ماههای بهمن و اسفند بخاطر دوری از خانهمان ازش بیخبر باشم و فروردین ماه وسط اسبابکشی یافتمش، بعد دوباره گمش کنم، وقتی مجدد یافتمش بلافاصه خوانشش را ادامه دادم و بالاخره اردیبهشت ماه، این سفرنامه تمام شد.
و برای خودم هم سفرنامهای شد.
کتاب “کاهن معبد جینجا” سفرنامهی خود نوشت “وحید یامینپور” به ژاپن برای حضور در گرامیداشت سالگرد بمباران هیروشیما است که با متنی روان و شفاف به جریان این سفر میپردازد.
او در این سفر تنها نیست و چند نفر از افراد مشهور همچون پرویز پرستویی،حبیب احمدزاده، مازیار میری، و…. و همچنین سه نفر از جانبازان دفاع مقدس نیز با او همسفر هستند. این تنوع همسفران، خود باعث ایجاد جذابیت در سفر شده است.
لابه لای ماجرای سفرش، تحلیلهایی هم از سرزمین آفتاب تابان و مردمانش و مناسِباتشان اضافه کرده است.
این کتاب کوتاه است و متن روان و خوشخوانی دارد. در هر فصلی، عکسهایی هم دارد اما سیاه و سفید هستند.
با مطالعهی این کتابِ کمحجم، میتوان آشنایی هرچند نسبی و کوتاه از سرزمین آفتاب تابان و مردمش بدست آورد. ادامه »
کلیدواژه ها: آفتاب, اسفند, بهمن, جانباز, خوی, زلزله, سفر , سفرنامه, مستاجر, مشهور, معبد, ژاپن, کاهن, کتاب, کتابخوانی موضوعات: معرفي كتاب, شاه پرک نوشت
لینک ثابت
[پنجشنبه 1402-03-18] [ 05:12:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|